مادرم زني است كه حرف مي‌زند. زن برادرم لكه‌ي سبز روشني است، دست به سينه و باريك. برادرم راه مي‌رود و از خانواده عكس مي‌گيرد مي‌گذارد توي فيس‌بوك. ما در پيج خانوادگي‌مان خوش‌بخت و خوش‌حاليم. پسر درس مي‌خواند و پسرك و پسر برادرم با مردان ديجيتالي فوتبال بازي مي‌كنند. پدر در غروب نمناك، گردو پوست مي‌كند.