مکاتبات
عصر وقتی از خواب بیدار شدم همه اش از خودم می پرسیدم این خواب برای چی بود چرا این خواب را دیدم؟
دیدم لپ تاپ توی دستم ذوب می شود و من دارم گریه می کنم. و همه اش از خودم می پرسم حالا چکار کنم دلخوشی من نوشتن بود. نوشتن و گذاشتن توی دنیای مجازی! لپ تاپ ذوب می شد و من هر چه تلاش می کردم جلوی نرم و نرمتر شدن تن سیاهش را بگیرم، بیشتر شل می شد و وارفته و به حالت مایع در می امد. و من فقط به فکر نوشتن بودم.
+ نوشته شده در پنجشنبه نهم آذر ۱۳۹۱ ساعت 0:26 توسط آتنا
|