عصر وقتی از خواب بیدار شدم همه اش از خودم می پرسیدم این خواب برای چی بود چرا این خواب را دیدم؟

دیدم لپ تاپ توی دستم ذوب می شود و من دارم گریه می کنم. و همه اش از خودم می پرسم حالا چکار کنم دلخوشی من نوشتن بود. نوشتن و گذاشتن توی دنیای مجازی! لپ تاپ ذوب می شد و من هر چه تلاش می کردم جلوی نرم و نرمتر شدن تن سیاهش را بگیرم، بیشتر شل می شد و وارفته و به حالت مایع در می امد. و من فقط به فکر نوشتن بودم.