اين زندگي من است/ دهمي
زندگيام موسيقي مهآلود غمناكي است. گربهي ابلق روي كليدهاي سياه و سفيد پيانوي مقابل پنجره راه ميرود و روزهام آرام نواخته ميشوند. گلدانهاي شمعداني توي آسمان تاب ميخورند و مردي از دور برايام دست تكان ميدهد. زندگيام موسيقي مهآلود غمناكي است و من زن ترانهخواني هستم شال آبياش را روي دوش انداخته، آرنجها را تكيه داده بر بدنهي چوبي پل و همين حال كه نگاهاش به درياچهي آرام و سرد سربي است، تمام روزهاي عمرش را زير لب زمزمه ميكند.
+ نوشته شده در جمعه نوزدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 6:37 توسط آزاده
|