مدتهاست

کسی در دلم زندگی نمی کند

گذشته های دور

کسی بود

به گلهای باغچه می رسید

حیاط را آب و جارو می کرد

هر صبح

گوسفندها را به دندان می گرفت و

به دشت می رفت

یک شب

در پی آواز نی لبکی غریب

رفت و

دیگر  برنگشت .


92/2/12