روزی
در قصه های سینه به سینه
خواهند نوشت
سنگفرشهای لق پیاده رو
بدشانسی می آورند.
باران که می آید
انگار جادوگر پیری
از زیر سنگفرش
روی آدم بالا می آورد
اول صبح
گند می زند
به پاچه شلوار
به تمام روز
لکه های پاک نشدنی
می مانند
می مانند
می مانند
مثل نحسی ؛
خاطره یک روز تلخ
دیگر به هیچ جان کندنی
پاک نمی شوند... 31/5/92
+ نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 19:38 توسط هودیسه
|