بداهه:

 

بافه ای از پوشالم من!!

 


شالی بودم

که برای گردنت بافته شدو

 آویخته نَ..

 

اَبد را

ثانیه ثانیه

بر سردای گردن میله ای آهنین

گره خواهم خورد

و ثانیه را

ابد ابد

دار خواهم زد

هر نفس

که بیائی

و دستانت جز آویز جنازه ام

رنگینِ تنِ همه ی لباسهای  دیگر را

شهوت آلود بمالد

نفس را

ابد ابد حبس خواهم کرد

هر بار  

که باز آئی...

 

دورم  نیانداز!!

نگران چیستی؟

بوی مردار نخواهد گرفت

تن مرده ای

دلمرگ

از پوشال!!