برف نو
كوروش ميگويد آدمها بايد ببينند توي رابطه براي هم دارو هستند يا غذا؟ دارو مقطعي است، تمام ميشود يا جايگزين. خوب اين است كه غذاي همديگر باشند. من نميدانم براي او چي هستم. نميدانم او براي من چي هست. منتظر ماندهام تا بفهمم. توي برف راه ميروم تا بدانم. همهي زندگيام هميشه زير برف بود. اين برف نوست كه باريده.
+ نوشته شده در چهارشنبه سی ام دی ۱۳۹۴ ساعت 6:25 توسط آزاده
|