... اما از خودم احساس دوري نمي‌كنم. احساس مي‌كنم در خودم در حال راه رفتنم، از قسمتي، از اتاقي انگار فاصله مي‌گيرم و وارد اتاقي ديگر مي‌َ‌شوم، از خانه‌ام، از جانم، از عمارتي كه در روحم دارم به كل خارج نشده‌ام.